چقدر خوبه که یه خونه قدیمی داشته باشی که هر وقت دلت گرفت، بیای اینجا و حرف بزنی

فارق از فضای اینستاگرام و تلگرام و .

فارق از همه اونایی که می شناسنت

بیای جایی که فقط واسه دل خودت می نوشتی .

***

روزی که گفت می خوام با شما بحث فلسفی داشته باشم، باورم نمی شد

اینقدر رو در خودم نمی دیدم که بتونم با کسی حرف بزنم، اونم فلسفه، اخلاق، عرفان، تربیت و .

اوایل فکر می کردم به خاطر کله شقی کم نیوردم و هر روز مطالعه کردم و حرف زدم و بحث کردم و کلاس رفتم

اما الان فکر می کنم شاید واسه این بود که نمی تونستم نه بگم

نمی خواستم ذهنیتی که درباره ام داره، نابود شه

خوشم اومده بود که از بین اون همه آدم انتخابم کرده بود

***

سال ها با عنوان استاد ازش یاد کردم

کسی که مسیر زندگیم رو عوض کرد

حتی اگه دنیاش با دنیام متفاوت بود، حتی اگه نظرش مخالف نظرم بود، نه نمی گفتم

مطالعه می کردم

نظرش رو رد نمی کردم

اما نمی تونستم هم بپذیرم

می موندم بین زمین و هوا

چون استادم بود

***

سال ها فکر کردم باید خوب باشم، بهترین خودم، اما .

بقیه چی فکر می کنن

اگه این کار رو بکنم ناراحت نشه

اگه این حرف رو زدم دلش نشکنه

اگه این حرکت رو کردم، دیدش نسبت به من عوض نشه

عادت کرده بودم مثل یه کارگردان حرکت بعدی طرف مقابلم رو حدس بزنم

اگه این متن رو بنویسم، احتمالا فکر می کنن من اینجوری ام و اگه از فلان کلمه استفاده کنم توش فکر می کنن من اونجوری ام

پس بهینه ترین حالت ممکن رو انتخاب می کردم و حرفم رو می زدم

خیلی جاها جای خدا فکر کردم

اگه این کار رو بکنم خدا نمیگه این چه بنده ایه که اینجوری.

***

تا همین چند روز پیش استاد بود

خدا بود برام

قابل پرستش

یه آدم باسواد

نباید رو حرفش خیلی حرف زد، یا اگه حرف زدی، خیلی پافشاری نکن

صرفا واسه رفع اشکال باشه و شنیدن حرف های مخالف

***

حرف زد

حرف زدم

حرف زدیم

از خیلی چیزا

از گذشته ها

از دوری 10 ساله

از شرایط امروز

از حالم

و از حالش .

و شکستم

خرد شدم

بت شکست

بروز ندادم

گریه کردم

یه چیزی تو قلبم عوض شد

ریخت

نباید بت ساخت .

***

مرسی هوامو داشتی و داری

لحظه لحظه.

من همینم

همینقدر کثیف

همینقدر سنگین از گناه

از پس خودمم برنمیام

ولی جز تو هم کسی رو ندارم

جایی رو ندارم برم

کجا برم غیر در خونه ات .

شکر خدای بود که آن بُت وفا نکرد.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها